داستانک ..
داستانک …
پسر کوچکی وارد دارو خانه شد.کارتنی را به سمت تلفن هل داد.روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد وشروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی.
مسئول داروخانه متوجه پسر بود وبه گفت وگو هایش گوش می داد.پسرک پرسید:خانم!می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های خانه تان را به من بسپارید؟
زن پاسخ داد :کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.
پسرک دوباره گفت:خانم !من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام خواهم داد.
زن در پاسخش گفت:از کار این فرد کاملاٌ راضی ام.
پسرک بیشتر اصرار کرد وپیشنهاد داد:من پیاده رو وجدول جلوی خانه را هم برای تان جارو می کنم،در این صورت شما در روز تعطیل ،زیبا ترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.
مجدداَ زن پاسخ منفی داد.
پسرک در حالی که لبخند بر لب داشت گوشی را گذاشت.
مسئول داروخانه که به صحبت های او گوش داده بود،به سمتش رفت وگفت:پسر!از رفتارت خوشم می آید،به خاطر اینکه روحیه خاص وخوبی داری.دوست دارم کاری به تو پیشنهاد بدهم .
نوجوان پاسخ داد:نه،ممنون،من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم،من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند!